قبیله خزاعه

خُزاعه، از قبایل بزرگ اَزْدی یمن، که در روزگار پیش از اسلام به حجاز مهاجرت کردند. این قبیله، با جُرهُمیانِ حاکم بر مکه جنگیدند و پس از بیرون راندن آنان از مکه، اداره کعبه را برعهده گرفتند. گفته‌اند اعضای قبیله خزاعه، از نخستین کسانی بودند که آیین توحیدی ابراهیم را تغییر دادند و بت پرستی را در جزیرة العرب رایج ساختند.

حجابت کعبه در میان بزرگان خزاعه موروثی بود اما سرانجام حجابت و کلیدهای کعبه را به قُصَی بن کلاب، جد پنجم پیامبر (ص)، واگذار کردند. خزاعیان در عصر جاهلی، پیامبر (ص) را خویشاوند و رازدار خود می‌دانستند و پس از ظهور اسلام و در صلح حدیبیه، با پیامبراکرم (ص) هم‌پیمان شدند.

بسیاری از افراد قبیله خزاعه شهرت یافته‌اند به اینکه صحابی، تابعی، عالم، شاعر، ادیب و امیر بوده‌اند، از جمله عاتکه دختر خالدبن خُلَیف معروف به امّ مُعبد خزاعی، صحابی؛ همسرش اَکثَم بن جَوْن خزاعی، صحابی؛ سلیمان بن صُرَد خزاعی؛ عمرو بن حمق خزاعی از صحابه پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع)؛ دِعْبِل خزاعی و ...

نسب

افراد این قبیله بزرگ و مشهور عرب، نسبت خود را به عمروبن (عامربن) لُحَی (رَبیعَة) بن حارثة بن عمرو (مُزَیقِیاء) بن عامر (ماءالسماء) بن حارثه می‌رسانند.

نسب شناسان فرزندان عمروبن لُحّی را خزاعه دانسته‌اند، اما در مورد قحطانی یا عدنانی بودن وی اختلاف نظر دارند، به نحوی که برخی او را منتسب به مُضَر (از قبایل عدنانی) و بیشتر منتسب به اَزد (از قبایل قحطانی) دانسته‌اند.

کعْب، عَوف، و مُلَیح، عَدی و سعد فرزندان عمروبن لُحَی بودند که از آنان طوایف و تیره‌های مختلف خزاعه همچون بنی سَلوُل، بنی قُمَیر، بنی حُلَیل، بنی ضاطِر، بنی کلَیب، بنی حِزمِربن سلول و بنی مصطلق به وجود آمدند.

وجه تسمیه

افراد منسوب به خزاعه را خُزاعِی می‌گویند. براثر سیل عَرِم و شکسته شدن سد مَأرِب در یمن، کوچ کردن قبایل یمنی ازد از سرزمین خود (سبأ) به سمت شمال جزیرة العرب به ریاست عمرو (مُزیقیاء) بن عامر (ماءالسماء) بن حارثه و پراکنده شدن قبایل و تیره‌های مختلف آن، قبیله خزاعه در تهامه و حجاز از دیگر قبایل ازد جدا شد و در اطراف مکه در بطن مَرّ یا مَرّالظَّهران (یک منزلی مکه) رحل اقامت افکند، و ازاین رو به آن خزاعه (به معنای به جا ماندن یا جدا شدن از دیگران) اطلاق گردید.

هرچند تاریخ دقیق این کوچ معلوم نیست، اما بنابر برخی روایات، مهاجرت خزاعه در فاصله ظهور عیسی (ع) تا مبعث پیامبر اسلام (ص) یا در دوران حکومت عمرو بن تُبَّع (از پادشاهان حمیری در قرون چهارم و پنجم میلادی) که ۳۳ سال به درازا کشید، رخ داده است.

حضور در مکه

پیش از اسلام، جُرهُمیان سال‌ها بر مکه تسلط داشتند و امور کعبه را اداره می‌کردند. چون در حق مردم مکه و حاجیان ستم روا داشتند و به فسق و فجور در حرم دست زدند، بنی بَکربن عبد مَناة بن کنانه، و غُبشان، از تیره‌های قبیله خزاعه، تصمیم گرفتند به این امر پایان دهند. ازاین رو، با جرهمیان جنگیدند و آنان را از مکه بیرون راندند و خود اداره کعبه را برعهده گرفتند.

حجابت کعبه

بنابر برخی قرائن تاریخی، تسلط خزاعه بر مکه و حجابت عمروبن لُحَی در حدود سال‌های ۱۷۵ تا ۲۱۰ میلادی بوده است. پس از چیره شدن خزاعه بر مکه، فرزندان اسماعیل (ع)، نزد قبیله خزاعه رفتند و اجازه سکونت و همجواری با آنان در مکه را گرفتند.

عمروبن لحی که رئیس قبیله خزاعه و مکه شده بود، دستور داد هر جرهمی را که به حرم مکه نزدیک شود، بکشند. او با بخشش‌های زیاد، آوازه و منزلتی بسیار یافت و سخنانش در مکه همچون شرع و قانون پذیرفته می‌شد. گفته شده است وی نخستین کسی بود که آیین توحیدی ابراهیم را تغییر داد و بت پرستی را در جزیرة العرب رایج ساخت و سنّت‌های بدعت آمیزی وضع کرد که بعدآ اسلام به آنها پایان داد.

نظم بخشی به مکه

به نظر می‌رسد خزاعیان نخستین کسانی بودند که امور مکه و حجاز را نظم بخشیدند و وظایف مهمی چون افتاء، سرپرستی مراسم حج، قضاوت در بازار عکاظ، اجازه حرکت حجاج از عرفات و منا، نَسیء (جابه جایی ماههای حرام)، امور کاروان‌ها و کارهای تجاری را میان بزرگان قبایل تقسیم کردند.

به گفته مسعودی خزاعه سیصد سال و به روایت اغراق آمیز ازرقی پانصد سال حکومت بر مکه و حجابت کعبه را در دست داشتند، اما حمّور مدت تسلط آنان را بر مکه از حدود اواخر سده دوم تا اواسط سده پنجم میلادی دانسته است. خزاعه در این مدت چیزی از کعبه به سرقت نبردند و همواره آن را تعظیم و از مکه به خوبی دفاع کردند و حتی چند بار که برخی از ملوک تُبَّع تصمیم بر تخریب کعبه گرفتند، در برابرشان ایستادگی کردند.

بت پرستی

علاوه بر هُبَل و بت‌های دوره نوح، خزاعه و برخی دیگر از قبایل عرب بت‌های لات، عُزّی، و إساف، نائِلَة و مَناة را هم می‌پرسیدند و تیره بنومُلَیح از خزاعه، جنّیان می‌پرستیدند.

واگذاری حجابت کعبه

حجابت کعبه در میان بزرگان خزاعه موروثی بود و سرانجام به واپسین آنان، حُلیل بن حُبْشیه/ حَبَشیه، رسید. براساس برخی روایات، حُلیل صاحب فرزندی به نام مُحْتَرِش/ مُخْتَرِش، معروف به ابوغُبْشان، شد و او کسی است که به روایتی، حجابت و کلیدهای کعبه را به قُصَی بن کلاب، جد پنجم پیامبر (ص)، فروخت یا واگذار کرد. بدین ترتیب، حکومت خزاعه بر مکه پایان یافت و آنان از مکه اخراج شدند.

خزاعه پس از شکست در جنگ با قُصَی و رانده شدن از مکه، مدتی در حومه این شهر سکونت کردند تا آنکه براثر نوعی بیماری، جمعی از آنان هلاک شدند و بقیه ناگزیر از آنجا کوچ کردند ؛ اما ازرقی گفته است خزاعه تا زمان وی (اواسط سده سوم) همچنان در حومه مکه به سر می‌بردند.

بیشتر مورخان بر این باورند که تسلط قصی بر مکه و اخراج خزاعه از حرم الهی در دوران حکومت منذر اول پسر نعمان در حیره و سلطنت بهرام گور ساسانی و در حدود ۴۳۵ تا ۴۴۰ میلادی رخ داده است.

روزگار جاهلیت

در روزگار جاهلیت، خزاعه در کنار قریش و کنانه جزو قبایل معروف به حُمْس یا اهل حرم محسوب می‌شد که در موسم حج از امتیازات خاص بهره‌مند می‌شد. تیره‌هایی از قبیله خزاعه در جاهلیت جزو گروهی از قبایل به نام اَحابیش بودند که با (مطّلب بن) عبدمناف و قبیله قریش پیمان دوستی و همدستی معروف به حلف احابیش بستند. بعداً نیز خزاعه و دیگران با عبدالمطلب، رئیس قریش که از نوادگان حُبّی، دختر حَبْشی خزاعی، محسوب می‌شد، پیمان یاری و همکاری بستند. این پیمان نامه را در کعبه آویختند و تا چند نسل همچنان مورد احترام باقی ماند

هنگام حمله ابرهه به مکه، خزاعه در کنار سایر قبایل عرب و قریش، قصد مقابله با لشکر وی را داشتند، اما چون دیدند توان جنگ با آنها را ندارند، از این کار صرف نظر کردند.


تعامل با پیامبر(ص)

از آنجا که حُبّی خزاعی یکی از اجداد مادری پیامبر اکرم (ص) بوده، در حدیثی منسوب به آن حضرت آمده که «او (پیامبر) از خزاعه و خزاعه از اوست.» و شاید از همین رو بود که همه افراد خزاعه در تهامه، اعم از مؤمن و کافر، پیامبر (ص) را رازدار خود می‌دانستند و هیچ خبری را از وی پنهان نمی‌کردند.

زمان پیامبر(ص)

جنگ با پیامبر(ص)

در شعبان سال پنجم یا ششم، بنی مُصْطَلِق، یکی از تیره‌های خزاعه، به سرپرستی حارث بن ابی ضرار خزاعی به جنگ با پیامبر (ص) در کنار آب مُرَیسیع رفتند و شکست خوردند و جُوَیریه، دختر حارث، اسیر شد. بعداً پیامبر او را آزاد و با وی ازدواج کرد.

صلح حدیبیه

در هنگام صلح حدیبیه میان پیامبر (ص) و قریش در سال ششم، قبیله خزاعه با پیامبراکرم (ص) و قبیله بنی بَکربن عبدمَناة بن کنانه با قریش هم پیمان شدند.

در سال هشتم، طایفه دیل، از طوایف بنی بکر، برای گرفتن انتقام خونی که خزاعه در جاهلیت ریخته بودند، شبانه به کمک گروهی از قریش به خزاعیان ساکن در وَتیر، در جنوب مکه، تاختند و یکی و به روایتی بیست تن از افراد خزاعه را کشتند و بقیه آنان به مکه پناه بردند، در پی این واقعه، که به منزله نقض صلح حدیبیه بود، رئیس خزاعیان با گروهی از افراد این قبیله نزد پیامبر(ص) رفتند و استمداد جستند و پیمان کهن خزاعه و عبدالمطلب در جاهلیت را یادآوری کردند.

نقض صلح حدیبیه زمینه فتح مکه را فراهم کرد و پیامبر اکرم(ص) در سال هشتم راهی مکه شد و آنجا را گشود. در این فتح، خزاعه سه پرچم در دست داشت که یکی از آنها در دست ابوشریح کعبی خزاعی بود. به روایتی، پیامبر اکرم(ص) در فتح مکه فقط به خزاعه اجازه داد ساعتی تا نماز عصر، در حرم مسلح باشند و برای آنان منزلت خاصی قائل شد تا حدی که خزاعیان را در سرزمین خودشان مهاجر اعلام کرد و در این باره برایشان گواهی نوشت.

در زمان خلفاء

عمر شخصاً حساب و کتاب مربوط به خزاعه را به اقامت‌گاهشان در قُدَید می‌برد و همگی در همانجا به وی مراجعت می‌کردند. گفته شده است در سال ۳۵ قمری، خزاعه در شورش علیه عثمان که به قتل وی انجامید، با سایر قبایل عرب همراه بود.

زمان امام علی(ع)

جمل

در جنگ جمل در سال ۳۶ قمری، خزاعه به دو دسته تقسیم شده بود، که یک دسته در کنار علی (ع) جنگید. در این جنگ، عمروبن حَمِق فرمانده پیادگان خزاعه در سپاه علی(ع) بود و گروهی نیز به رهبری عبداللّه بن خلف خزاعی در کنار عایشه قرار گرفتند.

صفین

در جنگ صفّین در سال ۳۷ قمری، بسیاری از خزاعیان در رکاب حضرت علی(ع) جنگیدند. از آن میان، عبداللّه بن بُدَیل و سلیمان بن صُرَد فرمانده پیادگان سپاه حضرت علی(ع) بودند و ریاست همه خزاعه با عمروبن حَمِق بود. شماری از خزاعیان سپاه علی در این جنگ شهید شدند.

واقعه مدینه

در سال ۴۰ قمری، هنگام حمله بُسر بن أرطاة عامری (از امرای معاویه) به قلمرو امام علی(ع)، بسیاری از قبیله خزاعه در مدینه کشته شدند. خزاعه با دیگر قبایل یمنی در قیام حجر بن عدی کندی در سال ۵۱ قمری شرکت کردند. بعدها در سال ۱۳۰ق، هنگام یورش ابوحمزه خارجی به مدینه، افرادی از خزاعه وی را راهنمایی کردند و ازاین رو، قریش، این قبیله را به تبانی با حروریه (گروهی از خوارج) متهم کرد.

همراهی با عباسیان

پس از ظهور ابومسلم در خراسان (۱۲۹ق)، نخستین گروهی که به هواخواهی از عباسیان به دعوت وی پیوستند، افرادی از خزاعه بودند. نام عده بسیاری از خزاعیان در زمره نقیبان و داعیان عباسی در خراسان یاد شده است که از آن جمله‌اند سلیمان بن کثیر و مالک بن هَیثم.

مشاهیر

بسیاری از افراد قبیله خزاعه شهرت یافته‌اند که صحابی، تابعی، عالم، شاعر، ادیب و امیر بوده‌اند، برخی از آنان عبارت‌اند از:

  • عاتکه دختر خالدبن خُلَیف معروف به امّ مُعبد خزاعی، صحابی
  • همسرش اَکثَم بن جَوْن خزاعی، صحابی
  • کرْزبن عَلقَمه بن هلال خزاعی که در هجرت رسول اکرم(ص)، رد پای آن حضرت را تا در غار پیدا کرد.
  • بُدیل بن وَرقاء و پسرش عبداللّه بن بدیل از صحابه پیامبر(ص) و امام علی(ع)
  • سلیمان بن صُرَد خزاعی
  • عمروبن حَمِق خزاعی از صحابه پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع)
  • ابوالشیص محمدبن عبداللّه بن رزین خزاعی، شاعر عرب و خویشاوند دعبل
  • دِعْبِل خزاعی، شاعر شیعی
  • احمدبن نصر خزاعی (متوفی ۲۳۱)، محدّث و از اشراف بغداد، نواه مالک بن هیثم (از نخستین نقبای دعوت عباسی) که بر واثق خلیفه عباسی خروج کرد.
  • محمدبن عبدالرحمان معروف به شیخ خزاعی (متوفی ۳۲۹) که در اندلس بر خلیفه عبدالرحمان الناصر شورش کرد.

پانویس

  1. رجوع کنید به ابن کلبی، نسب مَعدّ و الیمن الکبیر، ج۲، ص۴۳۹؛ ابن هاشم، ج۱، ص۹۴؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۱۰۸.
  2. رجوع کنید به ابن عبدالبرّ، الانباه علی قبائل الرواة، ص۸۱ـ۸۲؛ ابن فضل اللّه عمری، مسالک الابصار فی ممالک الامصار، سفر۴، ص۲۵۵؛ قلقشندی، قلائدالجُمان فی التعریف بقبائل عرب الزمان، ص۹۸.
  3. از تُماضِر، دختر حارث بن ثَعْلَبَة بن دُودان بن أسَد
  4. از رُحْم، دختر کاهل بن أسد
  5. از عَمْرَه دختر سعدبن عبداللّه بَجَلی معروف به اُمّم خارِجَه که در سرعت و کثرت ازدواج در میان عرب عصر جاهلی مَثَل بود.
  6. ابن کلبی، نسب مَعدّ و الیمن الکبیر، ج۲، ص۴۴۰؛ ابوعبید، ص۲۸۷؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۳۵، ۴۶۷ـ۴۶۸؛ یاقوت حموی، المقتضب من کتاب جمهرة النَسَب، ص۲۳۰ـ۲۳۱.
  7. هر چهار طایفه منسوب به حُبشیة بن سَلول
  8. رجوع کنید به ابن کلبی، نسب مَعدّ و الیمن الکبیر، ج۲، ص۴۴۰ـ۴۵۶؛ ابوعبید، ص۲۸۷ـ۲۹۱؛ ابن دری، ج۲، ص۲۹۷، ۴۶۸ـ۴۶۹؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۳۵ـ۲۳۶؛ برای اطلاع کامل از تیرهای خزاعه رجوع کنید به کحّاله، معجم قبائل العرب القدیمة و الحدیثة، ج۱، ص۲۶، ۳۷، ۳۹، ۵۷، ۱۱۲، ۱۲۳، ۱۴۶، ۱۶۷، ۱۹۷، و جاهای دیگر.
  9. سمعانی، ج۲، ص۳۵۸؛ حازمی همدانی، کتاب عجالة المبتدی و فضالة المنتهی فی النسب، ص۵۴.
  10. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۱۳ـ۱۴، ۹۴؛ بلاذری، کتاب جُمَل من انساب الاشراف، ج۱، ص۱۲؛ مسعودی، مروج، ج۲، ص۱۷۳، ۳۲۴ـ۳۳۰؛ یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، ذیل «‌مأرب »، «‌مَرّ »؛ ابن منظور، ذیل «‌خزع »، «‌ضلل».
  11. قزوینی، آثار البلاد و اخبارالعباد، ص۴۱.
  12. ابن قتیبه، المعارف، ص۶۳۳ـ۶۳۴.
  13. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۱۱۹؛ ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۹۰، ج۲، ص۴۱؛ بلاذری، کتاب جُمَل من انساب الاشراف، ج۱، ص۱۲ـ۱۳؛ یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، ذیل «‌مأرب »، «‌مناة »، «‌وَدّ »؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۶۴۰؛ ابوالفرج اصفهانی، ج۱۵، ص۱۶ـ۱۷؛ ابن کلبی، کتاب الاصنام، ص۸.
  14. حمّور، مواسم العرب، ج۱، ص۲۰۴، ۶۱۹؛ ابوالفداء، المختصر فی اخبار البشر: تاریخ ابی الفداء، ج۱، جزء۱، ص۷۶؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج۲، ص۲۳۳.
  15. ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۹۶؛ ابوالفرج اصفهانی، ج۱۵، ص۱۷ـ۱۸؛ بکری، کتاب المسالک و الممالک، ج۱، ص۳۸۵.
  16. حمّور، مواسم العرب، ج۱، ص۱۹۳ـ۱۹۴.
  17. مسعودی، مروج، ج۲، ص۱۷۶.
  18. ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، ج ۱، ص۱۰۱.
  19. حمّور، مواسم العرب، ج ۱، ص۲۱۱.
  20. ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۱۰۲ـ۱۰۳.
  21. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ص۵۴؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۷۹.
  22. ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۱۲۶؛ یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، ذیل «‌اللات ».
  23. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ص۹، ۱۴؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۴.
  24. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ص۳۴.
  25. ابن کلبی، نسب مَعدّ و الیمن الکبیر، ج۲، ص۴۴۰ـ۴۴۱؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۲۳.
  26. ابن کلبی، نسب مَعدّ و الیمن الکبیر، ج۲، ص۴۴۳؛ ابوعبید، ص۲۸۸؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۳۶؛ قلقشندی، قلائدالجُمان فی التعریف بقبائل عرب الزمان، ص۱۰۸ـ۱۰۹؛ برای روایات دیگر در این باره رجوع کنید به قُصیبن کلاب.
  27. بلاذری، کتاب جُمَل من انساب الاشراف، ج۱، ص۵۶.
  28. طبری، ج۲، ص۲۵۶.
  29. ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، ج ۱، ص۱۰۷.
  30. رجوع کنید به یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، ذیل «‌مکة »؛ جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۶؛ حمّور، مواسم العرب، ج۱، ص۲۰۳ـ۲۰۴؛ قس هیکل، حیاة محمد، ص۱۱۱:۴۰۰ میلادی.
  31. ابن اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۱۲۰؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۲۱۱ـ۲۱۲.
  32. ابن حبیب، کتاب المُحَبَّر، ص۲۴۶؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۶۱۶؛ بلاذری، کتاب جُمَل من انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۲؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۱.
  33. واقدی، کتاب المغازی، ج۲، ص۷۸۱؛ ابن حبیب، کتاب المُنَمَّق فی اخبار قریش، ص۸۶ـ۹۰.
  34. ابن حبیب، کتاب المُحَبَّر، ص۴۷۵؛ بلاذری، کتاب جُمَل من انساب الاشراف، ج۱، ص۷۹ـ ۸۰؛ طبری، ج۲، ص۲۵۰ـ۲۵۱.
  35. ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۱۴۳.
  36. رجوع کنید به ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۱، ص۱۷۰؛ ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۱، ص۲۲۳.
  37. واقدی، کتاب المغازی، ج۲، ص۵۹۳؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۳، ص۱۰۸؛ طبری، ج۲، ص۵۳۵.
  38. واقدی، کتاب المغازی، ج۱، ص۴۰۴ـ۴۱۲؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۳، ص۳۰۲، ۳۰۷ـ۳۰۸، ج۴، ص۲۹۵.
  39. واقدی، کتاب المغازی، ج۲، ص۶۱۲؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۳، ص۳۳۲، ج۴، ص۳۱ـ۳۲؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۵؛ طبری، ج۲، ص۶۳۵.
  40. واقدی، کتاب المغازی، ج۲، ص۷۸۰ـ۷۸۹؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۳۱ـ۳۳، ۳۶ـ۳۷؛ طبری، ج۳، ص۴۴ـ۴۵.
  41. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۳۶؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۹۵؛ مسعودی، التنبیه، ص۲۶۶.
  42. واقدی، کتاب المغازی، ج۲، ص۸۳۹؛ بحشل، تاریخ واسط، ص۱۶۴؛ قس ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۵۶ـ۵۸.
  43. ابن عبدالبرّ، الانباه علی قبائل الرواة، ص۸۵.
  44. ابن سعد، ج۳، ص۲۹۸؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۴۵۲.
  45. ابن شبّه نمیری،کتاب تاریخ المدینة المنورة، ج۴، ص۱۲۸۱؛ ابن عبدربّه، العقدالفرید، ج۵، ص۵۱.
  46. دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۱۴۶؛ مفید، الجمل و النُصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۳۲۰.
  47. دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۱۴۷.
  48. نصربن مزاحم، وقعة صفّین، ص۲۰۵، ۲۳۳؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۱۷؛ دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۱۷۱؛ طبری، ج۵، ص۱۵، ۲۴؛ مسعودی، مروج، ج۳، ص۱۳۲، ۱۳۵.
  49. مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۱۱.
  50. رجوع کنید به طبری، ج۵، ص۲۶۱.
  51. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۳۹؛ طبری، ج۷، ص۳۹۳ـ۳۹۵.
  52. اخبارالدولة العباسیة، ص۲۰۲، ۲۱۶ـ۲۲۳، ۲۷۴.
  53. ابن حبیب، کتاب المُحَبَّر، ص۴۱۰.
  54. ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۱، ص۱۳۳.
  55. ابن کلبی، نسب مَعدّ و الیمن الکبیر، ج۲، ص۴۴۴.
  56. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۳۹؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۱، ص۱۵۰.
  57. رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانی، ج۲۰، ص۱۲۰ـ۱۸۶.
  58. رجوع کنید به طبری، ج۹، ص۱۳۵ـ۱۳۸؛ خطیب بغدادی، ج۶، ص۳۹۷ـ۴۰۵؛ نیز رجوع کنید به اخبارالدولة العباسیة، ص۲۰۲، ۲۱۶.
  59. ابن حیان، المُقتبس، ج۳، ص۲۱ـ۲۲، ج۵، ص۱۹۰، ۱۹۷.

منابع

  • ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳؛
  • ابن اسحاق، کتاب السیر و المغازی، چاپ سهیل زکار، [بی جا]: دارالفکر، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش؛
  • ابن حبیب، کتاب المُحَبَّر، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت [بی تا.]؛
  • همو، کتاب المُنَمَّق فی اخبار قریش، چاپ خورشید احمد فارق، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
  • ابن حزم، جمهرة انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ] ۱۹۸۲[؛
  • ابن حیان، المُقتبس، ج۳، چاپ ملچور آنتونیا، پاریس ۱۹۳۷، ج۵، چاپ چالمتا، مادرید ۱۹۷۹؛
  • ابن سعد (بیروت)؛
  • ابن شبّه نمیری، کتاب تاریخ المدینة المنورة: اخبار المدینة النبویة، چاپ فهیم محمد شلتوت، ]جده[ ۱۳۹۹/۱۹۷۹، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش؛
  • ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۱۲؛
  • همو، الانباه علی قبائل الرواة، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
  • ابن عبدربّه، العقدالفرید، ج۵، چاپ عبدالمجید ترحینی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۳؛
  • ابن فضل اللّه عمری، مسالک الابصار فی ممالک الامصار، سفر۴، چاپ حمزه احمد عباس، ابوظبی ۱۴۲۳/۲۰۰۲؛
  • ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰؛
  • ابن کلبی، کتاب الاصنام، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴؛
  • همو، نسب مَعدّ و الیمن الکبیر، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
  • ابن منظور؛
  • ابن ندیم (تهران)؛
  • ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره۱۳۵۵/۱۹۳۶؛
  • اسماعیل بن علی ابوالفداء، المختصر فی اخبار البشر: تاریخ ابی الفداء، بیروت: دارالمعرفة للطباعة و النشر، [بی تا.]؛
  • ابوالفرج اصفهانی؛
  • اخبارالدولة العباسیة و فیه اخبار العباس و ولده، چاپ عبدالعزیز دوری و عبدالجبار مطلبی، بیروت: دارالطلیعة للطباعة و النشر، ۱۹۷۱؛
  • محمدبن عبداللّه ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ چاپ افست قم۱۳۶۹ش؛
  • اسلم بن سهل بحشل، تاریخ واسط، چاپ کورکیس عوّاد، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
  • عبداللّه بن عبدالعزیز بکری، کتاب المسالک و الممالک، چاپ ادریان فان لیوفن و اندری فری، تونس ۱۹۹۲؛
  • احمدبن یحیی بلاذری، کتاب جُمَل من انساب الاشراف، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛
  • همو، کتاب فتوح البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، چاپ افست فرانکفورت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲؛
  • جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳؛
  • محمدبن موسی حازمی همدانی، کتاب عجالة المبتدی و فضالة المنتهی فی النسب، چاپ عبداللّه کنون، قاهره ۱۳۸۴/۱۹۶۵؛
  • عرفان محمد حمّور، مواسم العرب: المواسم الثقافیة و التجاریة و الدینیة و الطبیعیة، بیروت ۱۴۲۷/۲۰۰۶؛
  • خطیب بغدادی؛
  • خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵؛
  • احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش؛
  • سمعانی؛
  • محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت، دارالمعرفة، ]بی تا.[؛
  • طبری، تاریخ (بیروت)؛
  • زکریابن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبارالعباد، بیروت [۱۹۹۸]؛
  • احمدبن علی قلقشندی، قلائدالجُمان فی التعریف بقبائل عرب الزمان، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
  • عمررضا کحّاله، معجم قبائل العرب القدیمة و الحدیثة، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
  • مسعودی، التنبیه؛
  • همو، مروج (بیروت)؛
  • محمدبن محمد مفید، الجمل و النُصرة لسید العترة فی حرب البصرة، چاپ علی میرشریفی، قم ۱۳۷۴ش؛
  • نصربن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴؛
  • محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی، چاپ مارسدن جونز، لندن ۱۹۶۶، چاپ افست قاهره ]بی تا.[؛
  • محمدحسین هیکل، حیاة محمد، قاهره ۱۹۶۸؛
  • یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران۱۹۶۵؛
  • همو، المقتضب من کتاب جمهرة النَسَب، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۹۸۷؛
  • یعقوبی، البلدان؛
  • همو، تاریخ؛
  • EI2, s.v. "Khuzaa" (by M. J. Kister).

پیوند به بیرون

  • منبع مقاله: